استاد عبدالرحمن پیرانی دبیرکل جماعت دعوت و اصلاح در سومین نشست شورای مرکزی این تشکل که روز چهارشنبه و پنجشنبه‌ ٢- ٣ بهمن‌ماه جاری در  تهران برگزار شد، ضرورت بازگشت مسلمانان بە قرآن را مورد تأکید قرار داد.

مشروح سخنان دبیرکل به شرح زیر است:

بسم‌ الله‌ الرّحمن ‌الرّحیم 

إِنَّ الْحَمْدَ لِلَّهِ نَحْمَدُهُ وَنَسْتَعِينُهُ، وَنَعُوذُ بِاللَّهِ مِنْ شُرُورِ أَنْفُسِنَا وَمِنْ سَيِّئَاتِ أَعْمَالِنَا، مَنْ يَهْدِهِ اللَّهُ فَلَا مُضِلَّ لَهُ، وَمَنْ يُضْلِلْ فَلَا هَادِيَ لَهُ، وَأَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ , وَحْدَهُ لَا شَرِيكَ لَهُ، وَأَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّدًا عَبْدُهُ وَرَسُولُهُ، اللهم صلّ وسلّم وزد وبارک علی سیّدنا وحبیبنا وقرة أعیننا محمّدٍ وعلی اشرف ‌الانبیاء والمرسلین وأصحابه والتّابعین ومن سار علی دربهم الی قیام یوم الدّین. 

رَبَّنا إِنَّنا آمَنَّا فَاغْفِرْ لَنا ذُنُوبَنا وَ قِنا عَذابَ النَّارِ. رَبَّنَا وَآتِنَا مَا وَعَدْتَنَا عَلَى رُسُلِكَ وَلا تُخْزِنَا يَوْمَ الْقِيَامَةِ إِنَّكَ لا تُخْلِفُ الْمِيعَادَ. رَبَّنَا اغْفِرْ لَنا وَ لِإِخْوانِنَا الَّذِينَ سَبَقُونا بِالْإِيمانِ وَ لا تَجْعَلْ فِي قُلُوبِنا غِلًّا لِلَّذِينَ آمَنُوا رَبَّنا إِنَّكَ رَؤُفٌ رَحِيمٌ.

عرایضم را پیرامون آیه‌ی ٣٢ سوره‌ی فاطر تقدیم می‌کنم: «ثُمَّ أَوْرَثْنَا الْكِتَابَ الَّذِينَ اصْطَفَيْنَا مِنْ عِبَادِنَا فَمِنْهُمْ ظَالِمٌ لِنَفْسِهِ وَمِنْهُمْ مُقْتَصِدٌ وَمِنْهُمْ سَابِقٌ بِالْخَيْرَاتِ بِإِذْنِ اللَّهِ ذَلِكَ هُوَ الْفَضْلُ الْكَبِيرُ» آیه‌ی قبل یعنی آیه‌ی سی‌ویک بر طبیعت و حقانیت قرآن تأکید دارد.

مطلب اوّل:

قرآن بعد از ختم نبوت به‌عنوان ارث به امّت پیامبر (ص) می‌رسد و مسؤولیت تبیین و تبلیغ آن برعهده‌ی این امّت قرار می‌گیرد.

 از جانب خداوند، ارثی معنوی و فرهنگی به نام «قرآن» به امّت‌های اسلامی می‌رسد. از نظر ما مسلمانان، قرآن جام جهان‌نمای این جهان است که حقیقت هستی را بیان می‌کند، اساس سعادت و ربط‌دهنده‌ی آسمان و زمین، دنیا و آخرت است، برنامه‌ی زندگی است و حامل ارزش‌های بزرگی است که فرد، خانواده و جامعه با تحقّق آن به سعادت می‌رسند. قرآن هدیه‌ی ارزشمندی است که خداوند در اختیار امّت اسلامی یا به اصطلاح قرآن، امّت برگزیده قرار داده است. مسؤول بودن در مقابل قرآن آغازگر بیداری و حرکت‌های اسلامی در طول تاریخ بوده است که پاسخی به نیازهای عصر و زمان و نسل‌هاست.

مطلب دوّم اینکه قرآن چگونگی تعامل امّت با این هدیه‌ی گران‌بها را بیان می‌کند. اساساً ملّت‌های مسلمان و مخاطب قرآن برخورد یکسانی با آن نداشته‌اند: «فَمِنْهُمْ ظَالِمٌ لِنَفْسِهِ وَمِنْهُمْ مُقْتَصِدٌ وَمِنْهُمْ سَابِقٌ بِالْخَيْرَاتِ بِإِذْنِ اللَّهِ»، مفسّران مطالب مختلفی پیرامون این چند واژه مطرح نموده‌اند. برای مثال برای «ظالم لنفسه» برخی گفته‌اند منظور کفر است و برخی گفته‌اند نفاق و... اما رأی و نظر جمهور علما بر این است که هر سه گروه جزو امّت پیامبر هستند؛ اگرچه درجات و جایگاه آن‌ها نزد خداوند فرق می‌کند. قابل ذکر است در صورتی که به قرآن دقّت کنیم مشابه این کلمات در آیات دیگری تکرار شده است؛ مثلاً می‌توان گفت «ظالم لنفسه» همان «أصْحابُ الْمَشْئَمَة» است، «مقتصد» همان «أَصْحَابُ الْمَیْمَنَةِ» و السابقون السابقون همان «منهم سابق بالخیرات» است.

قرآن تا روز قیامت چراغ راه امّت‌ها است گرچه در طول تاریخ ملّت‌ها و حکومت‌هایی موافق یا مخالف دین وجود داشته‌ و خواهند داشت؛ امّا نسل‌ها هر کدام وظیفه‌ای انجام داد‌ه‌اند. بر اساس سنّت تداول که خداوند به‌عنوان قانون هستی قرار داده است «وَتِلْكَ الْأَيَّامُ نُدَاوِلُهَا بَيْنَ النَّاسِ» حاکم بر همه‌ی بشریت است؛ امّا آنچه مسلّم است این است که صبغه‌ی مشترک همه‌ی ما انسان‌ها، نسل‌ها و امّت مورد مخاطب قرآن، زایل شدن است و همه‌ی ما روزی دنیا را ترک می‌کنیم امّا مهمّ این است که چگونه از دنیا رخت برمی‌بندیم، با میراثی که در اختیار ما بوده چگونه برخورد کرده‌‎ایم، کردار و رفتار ما تا چه حد برای دیگران قابل اقتدا است، آیا زمینه برای آرامش بیشتر نسل‌های بعدی فراهم کرده‌ایم تا بتوانند وظایف دینی خود را به‌خوبی انجام دهند؟ 

قرآن در مورد رسالت انسان در سه محور عبادت الله، عمارة ‌الارض و اقامة ‌العدل، تأکید فراوان دارد و اینکه انسان تا چه حد توانسته آبادانی ایجاد کند چقدر زمینه‌های عدالت را فراهم نموده است. از کسانی که خود را مدافع دین می‌دانند انتظار می‌رود قائم به قسط باشند؛ زیرا موجب آبادانی می‌شود همان‌گونه که قرآن تأکید دارد: «لَقَد اَرسَلنا رُسُلَنا بِالبَیِّناتِ وَ اَنزَلنا مَعَهُمُ الکِتابَ وَ المیزانَ لِیَقومَ النّاسُ بِالقِسط».

مطلب سوّم این است که لازم است هر انسان مسلمانی باید در حدّ ذات خود تأمّل کند ببیند نگاه او به قرآن این امانت الهی چگونه است، قرآن و دین در کجای زندگی اوست، چه موضعی نسبت به قرآن دارد و جزو کدامین دسته قرار دارد، جزو ظالمان است یا مقتصدین و یا جزو سابقین بالخیرات. قرآن می‌فرماید: «وَالَّذِينَ يُمَسِّكُونَ بِالْكِتابِ وَ أَقامُوا الصَّلاةَ إِنَّا لا نُضِيعُ أَجْرَ الْمُصْلِحِينَ» این آیه تأکید دارد که اصلاح در دایره‌ی دین جز با ایمان به قرآن، امکان‌پذیر نیست. حرکتی اسلامی اگر بخواهد تأثیرگذار و اصلاح‌گر باشد جز با تمسّک به کتاب قرآن میسّر نمی‌شود.

برخی از اندیشمندان، به‌خصوص معاصران بر این باور هستند که تمام بشریت تا روز قیامت، با هر دین و مسلکی، امّت پیامبر (ص) هستند زیرا پیامبر (ص) خاتم پیامبران و دین او آخرین دین و خاتم ادیان است بنابراین همه‌ی بشریت تا روز قیامت مخاطب قرآن هستند، برخی قرآن را می‌پذیرند که به آن‌ها امّت اجابت می‌گویند، بخشی دین به آنان نرسیده است و دعوت به دین نشده‌اند و یا در تعصّب خود باقی‌ مانده‌اند، صبغه‌ی آن‌ها امّت دعوت است، اصل بر این است که در فضایی آرام و به دور از تهدید، پیام دین را بشنوند؛ بنابراین تمام بشریت، امّت پیامبر (ص) هستند هرچند برخی ادیان مانند مسیحیت، یهودیت و یا پیروان ادیان غیر آسمانی مانند بودائی‌ها، سیک‌ها و... خود را مخاطب این دین نمی‌دانند و دین خود را برحق می‌پندارند. اینکه قرآن آخرین کتاب آسمانی و آخرین توصیه‎های خداوند برای انسان و حقیقتی انکارناپذیر است، بنابراین حرکت‌های اسلامی و مدعیان تبلیغ دین، مسؤولیت بسیار سنگینی در قبال معرّفی دین اسلام به دیگران دارند.

مطلب چهارم اینکه اکراه و اجبار جایگاهی در دین ندارد و فعل یا ترک فعلی که بر اساس اجبار و اکراه صورت گیرد، ارزشی ندارد. فعل و یا ترک فعل حتماً باید آگاهانه و با اراده‌ی شخص باشد. علمای اصول فقه، احکام پنجگانه را این‌گونه تعریف کرده‌اند. «خطاب الله تعالى المتعلق بأفعال المكلفين» به این معنی که هر فعلی که انسان انجام می‌دهد و هر حکم شرعی که به آن تعلّق  می‌گیرد، پدیده‌ای ارادی است و با اختیار صورت گرفته است اگر اراده‌ی آزادانه برای ترک حرام وجود نداشته باشد و یا آزادانه و به‌طور ارادی حلالی را انجام ندهد، نه مستحق مجازات شود و نه سزاوار پاداش است. پس تأکید علما بر آزادانه و اختیاری بودن بدین خاطر است که نوع جزا و پاداش، عادلانه باشد. مسؤولیت در دین اسلام بر اساس قاعده‌ی مساوات است، زمانی که خداوند نماز را بر همه‌ی اهل ایمان واجب می‌کند، قائل به هیچ‌گونه استثنا نیست «فَلَنَسْأَلَنَّ الَّذِينَ أُرْسِلَ إِلَيْهِمْ وَلَنَسْأَلَنَّ الْمُرْسَلِينَ». طبیعی است که به موازات اهمّیّت مسؤولیت، ترک فعل و اهمّیّت انجام فعل، جزا و پاداش آن متفاوت خواهد بود.

مطلب پنجم این است که اکنون به‌عنوان «جماعت دعوت و اصلاح» این میراث یعنی قرآن و دین به‌صورت کامل به ما رسیده است و علاوه بر دین و میراث اسلامی -که تراث گران‌بهایی است- تجربه‌ی حرکت‌های اسلامی نیز در اختیار ماست، پس می‌توانیم عوامل شکست و موفّقیّت حرکت‌های هم‌سو با خودمان را بررسی کنیم. قول حکیمانه‌ای می‌گوید تاریخ سایه‌ی انسان بر زمین است. ما باید این سایه و علی‌الخصوص سایه‌هایی که به ما نزدیک هستند را ببینیم زیرا در موفّقیّت و عدم موفّقیّت ما تأثیر بسزایی دارند. 

آنچه بر «جماعت دعوت و اصلاح» واجب است این است که در این شرایط حسّاس و این وضعیت متفاوت چه ابداع و ابتکاری می‌تواند به خرج دهد، چه نوآوری‌هایی تاکنون داشته است، چه خلأهایی را در جامعه پر کرده است تا چه حد موفّق بوده‌ایم تا بتوانیم الگویی مناسب را به جامعه‌ی هدف خود تقدیم کنیم. ما در آشتی دادن وحی با زندگی مردم به‌عنوان یک حرکت اسلامی چقدر موفّق بوده‌ایم. چقدر می‌توانیم در تقویت معنویت و اخلاق در جامعه تأثیرگذار باشیم؟ البتّه قابل ذکر است تأکید جماعت بر مفاهیمی هم‌چون دگرپذیری، رواداری، نفی خشونت، احترام به حقوق شهروندی، عبور از فرقه‌گرایی می‌تواند جزو افتخارات و خدمات ارزنده‌ی جماعت باشد.

مطلب پایانی اینکه ما به‌عنوان یک تشکّل و جماعت که در سراسر کشور فعّالیّت می‌کنیم، سعی می‌کنیم مواضع و قوانین و تصمیمات بر اساس قوانین و داده‌های جماعت باشد و در راستای اهداف و اسناد بالادستی صورت گیرد. در نهایت باید به درستی کاری که انجام داده‌ایم، باور داشته باشیم. اگر احیاناً موضع‌گیری اتّخاذ می‌شود، شورا همه‌ی جوانب را مورد توجّه و کنکاش قرار می‌دهد، طبیعی است برخی مواضع ما را قبول نداشته باشند؛ امّا نباید این موجب نگرانی اعضای جماعت شود. ما برای همه‌ی ملت ایران موضع نمی‌گیریم و حقّ نقد به دیگران بدهیم؛ امّا نباید دچار تزلزل شویم. وظیفه‌ی ما برخورد حکیمانه و پذیرش نقد است. قطعاً مدنیت هر انسان و هر جمعی به اندازه‌‎ای است که حقوق و حدود دیگران را مراعات کند.